برنامه ریزی چیست؟

 




 

 برنامه ریزی فرایندی است که ما طی می‌کنیم تا در آن بتوانیم برنامه‌ها، کارها و اموراتمان را سازماندهی و ساماندهی کنیم. همه می‌دانند که برنامه داشتن امر مهمی است زیرا حرکات و مسیری که می‌خواهیم طی کنیم را از قبل تعریف می‌کند و برای ما مشخص می‌کند.

برنامه ریزی یک فرآیند است به این معنا که همواره حتی تا انتهای زمان اجرا باید بروی اجزاء آن فکر و تمرکز کرد و تنها به طراحی آن کفایت نکنیم. به این علت که باید آن را رصد کنیم و در صورت نیاز اصلاح کنیم.

برنامه ریزی‌ها را هم به صورت فردی و هم گروهی می‌توان انجام داد. و طبیعی است که برای یک طرح ریزی به صورت گروهی باید از افرادی استفاده کرد که در زمینه مورد نیاز طرح، دارای تخصص یا ایده باشند و توانایی تحلیل و بررسی را داشته باشند.

همچنین طراحی برنامه‌های ما مبتنی ناظر بر اهدافی است که می‌خواهیم به آن برسیم. ما برای تحقق اهدافمان باید یک سری کارها را انجام دهیم و سعی کنیم به بهترین نحو ممکن آن کارها انجام شوند تا بهترین نتیجه را بتوانیم بگیریم. برنامه ریزی به ما کمک می‌کتد که دقیقا به این “بهترین نحو ممکن” دست پیدا کنیم.

این مطلب به بدرد چه کسانی نمی‌خورد؟

باید اذعان کنم که این مطلب مخاطبان خاص خود را دارد. افرادی که در لحظه تصمیم می‌گیرند و اجرا می‌کنند، کسانی که قید و بند خاصی برای کارها و بهره گیری از منابع زمانی و مالی‌شان ندارند و یا کسانی که کار مهمی ندارند، به این مطلب نیازی پیدا نخواهند کرد. البته خواندن و یادگرفتن و دانستن موارد ارائه شده خالی از لطف نیست، اما اهمیتش را کسانی درک خواهند که سر و کار مداوم با این قبیل مسائل دارند.

 پایه‌های برنامه ریزی

برنامه ریزی چند اصل مهم دارد که با هم ارتباط نزدیک و قابل ملاحظه‌ای دارند. عمده اصول زیر را با دو نوع مثال فردی و سازمانی توضیح خواهم داد.

زمان

مدت انجام: یک کار یا مجموعه‌ای از امور را که قصد برنامه ریزی دارید، باید به مدت انجام آنها دقت کنید. مدت انجام یعنی اینکه برآورد کنید چقدر زمان مناسب آن کار نیاز است، ضرب الاجلی به همان میزان + ضرایب فنی آن لحاظ شود.

اگر به یک مهمانی خانوادگی می‌روید، چقدر زمان برای آن اختصاص می‌دهید؟ یک ساعت، دو ساعت، نیم روز، کمتر، بیشتر. از اول بدانید تا کارهای بعدی‌تان را بتوانید چینش کنید.

همچنین اگر می‌خواهید طرح ساماندهی و رفع مشکلات رایانه‌های یک شرکت بزرگ را ارائه دهید، باید مدت زمانی برای آن معین کنید تا در زمان مقرر شروع و پایان یابد و خللی در امورات شرکت پیش نیاید.

 مقطع زمانی: هر کاری که بخواهیم انجام دهیم، به هرحال در یک بستر زمانی صورت می‌پذیرد. از چند لحظه، تا چند روز، ماه یا حتی سال. مقاطع زمانی در برنامه ریزی‌های میان مدت بسیار مهم هستند و برنامه‌ریزی‌های بلند مدت را هم تحت الشعاع قرار می‌دهند.

به عناون مثال من یک مسافرت تفریحی خانوادگی می‌خواهم برای خودم ترتیب دهم، و تصمیم می‌گیرم که این مسافرت را در هفته اول مهرماه انجام دهم. آیا زمان مناسبی را انتخاب کرده‌ام؟ اگر فرزند محصل داشته باشم قطعاً خیر، چون فرزندم در همان مقطع زمانی باید به مدرسه برود.

یا یک مدیر تصمیم می‌گیرد برای ایجاد انگیزه و انرژی بخشی به کارکنان یک جشن ویژه ترتیب دهد، پس باید به چند مقطع زمانی حساس باشد، اول اینکه جشن در ایام سوگواری‌های متعارف نباشد، دوم اینکه به لحاظ کاری، شرایط و زمینه‌ها فراهم باشد، یا حداقل از این لحاظ مشکلی وجود نداشته باشد.

استاد وشاگرد

 
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم . استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟ شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند
 پامّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند. سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
 
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است. استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باش.
میزان فاصله ی قلب آدم ها و تن صدا ..
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی

دانستنی های روان شناسی

۱ـ اگر شما اهدافتان را برای دیگران بیان کنید احتمال کمتری وجود دارد که به آنها دست پیدا کنید چرا که با این کار انگیزه‌ی خود را از دست میدهید.

 

۲ـ تاکنون ۴۰۰ فوبیای مختلف توسط روانشناسان شناسایی شده است.

 

۳ـ وقتی یک آهنگ مورد علاقه ی شماست به این دلیل است که مرتبط با یک رویداد عاطفی در زندگی شما است.

 

۴ـ نوع موزیکی که گوش میدهید بر درک شما از دنیای اطراف تاثیر گذار است.

 

۵ـ بر اساس یک مطالعه پول خرج کردن برای دیگران باعث خوشحالی بیشتری در مقایسه با پول خرج کردن برای خودتان میشود.

 

۶ـ کلید شادی این است که پولتان را صرف تجربه کنید نه مال و اموال.

 

۷ـ بر طبق یک مطالعه ی صورت گرفته ی جدید، فوبیاها ممکن است از طریق DNA به نسل های بعد افراد منتقل شوند.

 

۸ـ ۲۷۰ دانشمند دوباره ۱۰۰ بررسی ای که در مجلات روانشناسی برتر ۲۰۰۸ انجام شده بود را انجام دادند و فقط نیمی از آنها نتایجی مشابه نتایج قبلی را نشان دادند.

  

۹ـ یک اختلال روانی نادر وجود دارد که در آن افراد فکر میکنند مرده اند یا وجود ندارند.

 

۱۰ـ محققان در حال بحث راجع به اضافه کردن اعتیاد به اینترنت به لیست اختلالات روانی هستند.( بعدم لابد هممون معتاد حساب میشیم!!)

 

۱۱ـ یک ژنی وجود دارد که میتواند باعث شود اکثر اوقات منفی گرا باشید.

 

۱۲ـ روانشناسان ترول ها را بررسی کردند و متوجه شدند که آنها خودشیفته، روانی و سادیسمی هستند!

 

۱۳ـ سندروم ترومن یک اختلال روانی است که در آن بیمار معتقد است که در یک برنامه ی تلویزیونی زندگی میکند.

 

۱۴ـ ۶۸٪ مردم مبتلا به سندروم ویبره ی فانتوم هستند، یعنی وقتی گوشی آنها روی ویبره نیست حس ویبره دارند.

 

۱۵ـ سندروم پاریس یک اختلال روانشناسی است که معمولا هم متوجه ژاپنی ها میشود وموقعی اتفاق میوفتد که به پاریس میروند و میبینند آن طوری که انتظار داشتند نیست.

 

۱۶ـ به طور میانگین دانش آموزان دبیرستانی همان میزان اضطرابی را تجربه میکنند که بیماران روانی در سال ۱۹۵۰ تجربه میکردند.

 

۱۷ـ اعمال مذهبی مثل دعا کردن باعث کمتر شدن سطح پریشانی روانی میشود.

 

۱۸ـ هیچ شخص نابینایی تابحال به اسکیزوفرنی مبتلا نشده است.

 

۱۹ـ Anorexia ( بی اشتهایی بر اثر اختلالات روانی) دارای بالاترین میزان مرگ ومیر نسبت به هرگونه اختلال روانی دیگر است. ۵ تا ۲۰ درصد مبتلایان به آن جان سالم به در نمیبرند.

 

۲۰ـ به نظر می آید که صئاهای توهمی توسط فرهنگ های محلی شکل میگیرد. مثلا این صداها در آمریکا بسیار خشن و تهدید آمیز هستند در حالیکه درهند و آفریقا صداها ملایم و لطیف هستند.

 

۲۱ـ تحقیقات بر روی کمدین ها و افراد بامزه نشان میدهد که آنها دارای میانگین سطح استرس بالاتری نسبت به دیگران هستند.

 

۲۲ـ افسردگی حاد با افزایش روند پیری سلول ها میتواند باعث پیری بیولوژیکی زودترس تر شود.

 

۲۳ـ گریه کردن باعث میشود احساس بهتری پیدا کنید، استرس را کاهش میدهد و به سلامت بدن کمک میکند.

 

۲۴ـ قدردانی میتواند باعث افزایش ترشح دوپامین و سروتونین شود، درست مثل داروهای ضد افسردگی.

 

۲۵ـ ۸۲٪ مردم اگر سگشان همراهشان باشد در هنگام نزدیک شدن به افراد جذاب احساس اعتماد بنفس بیشتری دارند.

  

۲۶ـ زندگی در کنار دریا یا رودخانه باعث میشود آرام تر، شادتر و خلاق تر بشوید.

 

۲۷ـ بیشتر از یک سوم اروپایی ها دارای یک اختلال سلامت روانی هستند.

 

۲۸ـ بیشتر راننده ها فکر میکنند که از بقیه ی راننده ها چیره دست تر هستند.

 

۲۹ـ افرادی که بیشتر قسم میخورند صادق ترند.

 

۳۰ـ تجربه ی چیزهای جدید حس درونی ما از گذر زمان را آهسته تر میکند یعنی در واقع زمان برایمان زودتر میگذرد.

 

بر گرفته از کتاب های روانشناسی

 

قضاوت ها

زود قضاوت نکنیم

اهمال کاری

اهمال کاری در لغت به معنی پشت گوش انداختن یا امروز فردا کردن که متاسفانه در جامعه ما خیلی رواج دارد وبیشترما به آن مبتلا هستیم واکثرکارهامونوبه امروز و فردا می اندازیم ودرآخرش به احتمال خیلی کم اگه انجامش بدیم.

اما علم فیزیک دو قانون اینرس را کشف کرده است.جالب است که هردو قانون باموضوع اهمال کاری مرتبط هستند.

قانون اول:اشیای ثابت میل به ماندن دارند.

قانون دوم:اشیای متحرک میل به به حرکت دارند.

چگونه می  توانید از ثابت بودن به متحرک بودن تغییرروبدهیم.                من 7راه غلبه بر اهمال کاری را پیدا کردم:

1_حداقل روزی دقیقه را به نوشتن برنامه ی خوداختصاص دهید

فردا قرار است چه کاری را انجام دهید؟فعالیت های مهمی را که درمورد آنها امال کرده اید در دفتر چه ای یاداشت کنیم.

2_به فهر ست نگاهی بیندازید ویکی از مهم ترین کارهای که یاداشت کرده اید همین حالا انجام دهید.

به جای اینکه انرژی خودمان را صرف بهانه جوی کنیم آن راروی فعالیتی که به تعویق انداخته اید متمرکز کنید

3_مقداری از زمان امروز خودمان را صرف کار کردن روی فهرست فعالیت های معوق کنیم.

اگر شروع کردن کار برایمان سخت است مقداری از زمان خود را در روز به انجام کاری بپردازید که در آن اهمال کاری کرده ایدوبرای بعدا رهایش کرده اید.

4_برای غلبه بر اهمال کاری تفکر باید کامل و بی عیب باشم را کنار بگذارید

5_اگر فعالیتی که درآن اهمال کاری می کنید به دیگران نیز مربوط می شود با آنها حرف بزنید

6_از خودتان  بپرسید که اگر امروز این را انجام دهم بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟

7_ببینید زمانی که یک کار به تعویق انداخته شود را انجام دهید چه احساسی دارید 

خلاص شدن از اهمال کاری وبه انجام رساندن کارها به تعویق انداخته شده انرژی واعتماد به نفس بسیار زیادی به شما هدیه می شود.

حرف های مردم در شبکه های اجتماعی

                         انسان به وسعت تفکرش آزاد است !                                                         جنسیت واژه بی معناست:                                                                   "انسان بودن "را باید آموخت.                                               تولید کننده افکار خودت باش،نه مصرفکننده اراجیف مردم!                         انسان از سه چیز درست شده رنج،کاروعشق

مابه خاطرعشق رنج می کشیم از سر رنج کار می کنیم ودر پی عشق می شیم

داستانی درموردشخصی که یک روزندگی کرد و قدرزندگی رادانست

 

دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد
به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن"

لا به لای هق هقش گفت: ' اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ...'

خدا گفت: 'آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد هزار سال هم به كارش نمی‌آيد'، آنگاه سهم يك روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن'
او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد، اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود، می‌ترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم'
آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند ....

او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما....
اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.
او در همان يك روز زندگی كرد
فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! '
زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است.
امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟

     کانال فرهنگ سازی بابروزترین مطالب        bropeshkotn@

شعر

 

عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو،
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو،
قرعه امروز به نام من و فردا دگری،
می خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو،
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی،
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو….،
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست،
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست،
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد،
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست،
بر مرده دلان پند مده خویش میازار،
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست،
جایی که برادر به برادر نکند رحم،
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست…!!

 

قضاوت زود هنگام

درجوامع ما که بیشتر از مردم به ان دچار هستند قضاوت زود هنگامه مثلا شما تصور کنید یک خانم بنا به هر دلیلی درخیابان ایستاده است . اگه 100 ماشین ازاون خیابان عبورکند اولا بیشتر از 30 پیشنهاد بهش داده می شود و بشتر شون به این فکرن که یک خانم در این وقت شب اینجا چی کار می کند حتما خراب کاره فقط جنبه منفی شو نگاه می کنند بدون اینکه به خودشون بیان که شاید این خانم حتما کاری داره گرنا بی خود اینجا ن ایستاده است این یکی از مشکلات ماست بیش از هرکاری اول به جنبه مثبتش فک کنیم .تابتوانیم خودمونو به کار های مردم مشغول نکنیم.

به کجا چنین شتابان

 

به کجا چنین شتابان ؟ آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟ مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده‌ام کافیه ! آمریکایى: اما بقیه وقتت رو چیکار میکنى؟ مکزیکى: تا دیروقت میخوابم! یک کم ماهیگیرى میکنم!با بچه‌هام بازى میکنم! با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهکده مىچرخم! با دوستام شروع میکنیم بهگیتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى ! آمریکایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم کمکت کنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بکنى! اونوقت میتونى با پولش یک قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میکنى! اونوقت یک عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى ! مکزیکى: خب! بعدش چى؟ آمریکایى: بجاى اینکه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به مشترىها میدى و براى خودت کار و بار درست میکنى… بعدش کارخونه راه میندازى و به تولیداتش نظارت میکنى… این دهکده کوچیک رو هم ترک میکنى و میرى مکزیکو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورک. اونجاس که دست به کارهاى مهمتر هم میزنى . مکزیکى: اما آقا! اینکار چقدر طول میکشه؟ آمریکایى: پانزده تا بیست سال ! مکزیکى: اما بعدش چى آقا؟ آمریکایى: بهترین قسمت همینه! موقع مناسب که گیر اومد، میرى و سهام شرکتت رو به قیمت خیلى بالا میفروشى! اینکار میلیونها دلار برات عایدى داره ! مکزیکى: میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟ آمریکایى: اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یک دهکده ساحلى کوچیک! جایى که میتونى تا دیروقت بخوابى! یک کم ماهیگیرى کنى! با بچه هات بازى کنى ! با زنت خوش باشى! برى دهکده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنى و خوش بگذرونى!!! نتیجه اخلاقی:شاید واقعا خیلی چیز ها هست که آنها را داریم ولی وقتی اضافی برای رسیدن به آنها صرف می کنیم و یا شاید زندگی هر چند سادتر در نظر بگیری به کام تو خواهد بود.

جلب توجه زوری

چرا باید به زوری به ما توجه کنند یکی از بی فرهنگی که ما امروز که بهش مبتلاهستیم این است که می خواهیم به زوری به ماتوجه شود مثلا یک خانم یاماشینی درخیابان درحال عبور از خیابان است وبعضی ازکسانی که در همون خیابان رانندگی می کنند رفتار های انجام می دهند که می خواهند اون خانم بهشون توجه کنند که اصلا م کاری درستی نیست به نظر من می توان باتوجه نکردن به هرکسی می توان جلب توجه کرد که نیازی هم به رفتاری ندارد. کنجکاوی کردم که بدونم نظر خانم ها درمورد اینکه رفتارهای انجام می دهندبرای جلب توجه چی میگن بیشترشون گفتن که اولاخانم به شخصیت فرد نگاه می کنند نه به رفتارش وضمنا  گفتن ما انهارا با چشم دلقک نگاه می کنیم.

برای تغیر دادن دنیا ازتخت خوابت شروع کن...

 اگر می خوای دنیا رو تغییر بدی از مرتب کردن تخت تون  شروع کنیداگه هر روز تخت تون رو مرتب کنید اولین کار اون روزانجام دادیدواین کار حس اندکی ازغرورو به شما می ده وشمارو برای انجام کارهای بعدی وبعدی تشویق می کنه وانجام دادن این کار باعث انجام کارهای بیشتری میشه مرتب کردن تخت تون این واقعیت رو دربرداره که انجام کار های کوچیک هم در زندگی اهمیت داره اگه نتونین از پس کار های کوچیک به درستی برنیاین هرگزراز پس کار های بزرگ نمی تونین بربیاین واگه اتفاقی روز بدی پشت سر گذاشته بودیدوقتی بر می گردیدی  یه جای خواب  مرتب دارین  اونم ی دل گرمی به هتون می ده که خودتون درستش کردید ویه رخت خواب مرتب این دل گرمی و به شما می ده که فردا روز بهتریه

فرهنگ سازی کتاب خواندن

ریشه بسیاری از معظلاب اجتماعی راباید از نادانی جست.علتی که یکی از اصلی بروز وتداومش در بیگانگی بامطالعه وکتاب خوانی است. به گزارش ایسنا تمام صاحب نظران وتصمیم سازان ومجریان تصمیمات مشکل کتاب نخواندن راباوردارند و به شکل های مختلف معترفند که اگر به دنبال فرهنگسازی هستیم ابتدا باید مسیر نادانی را سد کنیم واین نیز با مطالعه ونهادینه کردن کتابخوانی امکان پذیر است.پس تا دیر نشود ب فکر خودمان باشیم که به کدام سمت داریم حرکت می کنیم.

اجزای فرهنگ

سیستم فرهنگ راشامل لایه ها یا اجزای مختلفی دانسته اند ودو تا پنج لایه یا جز اصلی برای ان برشمرده اند. این اجزا ولایه ها باید برهم استوار بوده وهرکدام درجای خود درتعامل موثر بادیگر اجزا باشند.

فرهنگ چه چیزی است

فرهنگ چیزی است که مردم هر روز باان زندگی می کنند فرهنگ مجموعه ای از دانش باور قوانین عادت هنر اخلاق و هر انچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه با ان درگیر است .فرهنگ بانوع اندیشه ونوع تفکر هرجامعه شکل می گیرد.تغیرفرهنگ وفرهنگ سازی زحمت زیادی داردویک شبه حاصل نمی شود.

فرهنگ چیست

جامعه شناسان برای کلمه فرهنگ حدود پانصد معنا ذکر کرده اند که پرداختن به تک تک انها وبررسی  نقاط قوت وضعف هریک از ان معانی ومقایسه ی ان با دین بسی دشوار خواهد بود. در برخی تعاریف فرهنگ در برگیرنده ی اعتقادات ارزشها و اخلاق متاثر از این وهمچنین اداب ورسوم وعرف یک جامعه معین تعریف می شود .وبلاخره در پاره ای دیگر از تعاریف فرهنگ ب عنوان عاملی که ب انسانمعنا وجهت می دهد شناخته می شود.

راه ازادی

راه ازادی ومدنیت ن از خیابان بامشت های گره کرده بلکه از ارامش کتابخانه می گذرد برای همین است که کتابخانه در سرزمین های به خوبی رفته امن ترین مکان برای عنکبوت هاست